تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
شب بود و از سپیده صدایی نمیرسید
فریادهای خسته به جایی نمی رسید
بت های زنده با شکم گنده، کور و کر
آوای بردگان به نوایی نمی رسید
دوشیزه ی گیاه، دل افسرده بود، آه!
در گور خود به نشو و نمایی نمی رسید
در کام اژدها صفتان بود زندگی
موسای دیگری و عصایی نمی رسید
زندانی هوا و هوس بود نفس ما
گویی نفس نبود و هوایی نمی رسید
از کوه رحمت آمدی و عشق تازه شد
گفتی:« از این مسیر به جایی نمی رسید »
ای آخرین پیام رسان بی حضور تو
بر زخم های کهنه شفایی نمی رسید
تعداد بازديد : 131
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 22:43
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب