بر نیزه زلف شعر رها شد ، نیامدی پای جنون به معرکه وا شد ، نیامدی در خیمه گاه کاغذ آتش گرفته ا

بر نیزه زلف شعر رها شد ، نیامدی پای جنون به معرکه وا شد ، نیامدی در خیمه گاه کاغذ آتش گرفته ا

بر نیزه زلف شعر رها شد ، نیامدی پای جنون به معرکه وا شد ، نیامدی در خیمه گاه کاغذ آتش گرفته ا

بر نیزه زلف شعر رها شد ، نیامدی پای جنون به معرکه وا شد ، نیامدی در خیمه گاه کاغذ آتش گرفته ا

بر نیزه زلف شعر رها شد ، نیامدی پای جنون به معرکه وا شد ، نیامدی در خیمه گاه کاغذ آتش گرفته ا
بر نیزه زلف شعر رها شد ، نیامدی پای جنون به معرکه وا شد ، نیامدی در خیمه گاه کاغذ آتش گرفته ا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بر نیزه زلف شعر رها شد ، نیامدی پای جنون به معرکه وا شد ، نیامدی در خیمه گاه کاغذ آتش گرفته ا

 

بر نیزه زلف شعر رها شد ، نیامدی
پای جنون به معرکه وا شد ، نیامدی

در خیمه گاه کاغذ آتش گرفته ای
تک تک حروف شعله نما شد ، نیامدی

برگشت مشک جوهر آبی به روی میز
پشت غزل دوباره دوتا شد ، نیامدی

در قتلگاه دفتر در خون شناورم
سرهای بیت هام جدا شد ، نیامدی

افتاده پاره پاره تن دفترم به خاک
این دشت واژه کرببلا شد ، نیامدی

شاعر نوشت با قلم سر شکسته اش
مضمون اسیر قافیه ها شد نیامدی


تعداد بازديد : 241
دوشنبه 12 فروردین 1392 ساعت: 7:08
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف