سرخوش هستیم و هوایی به هوای غم تو زندگی مبحث پوچی ست جدای غم تو همه ی فلسفه ی خلقت ما بوده و هست

سرخوش هستیم و هوایی به هوای غم تو زندگی مبحث پوچی ست جدای غم تو همه ی فلسفه ی خلقت ما بوده و هست

سرخوش هستیم و هوایی به هوای غم تو زندگی مبحث پوچی ست جدای غم تو همه ی فلسفه ی خلقت ما بوده و هست

سرخوش هستیم و هوایی به هوای غم تو زندگی مبحث پوچی ست جدای غم تو همه ی فلسفه ی خلقت ما بوده و هست

سرخوش هستیم و هوایی به هوای غم تو زندگی مبحث پوچی ست جدای غم تو همه ی فلسفه ی خلقت ما بوده و هست
سرخوش هستیم و هوایی به هوای غم تو زندگی مبحث پوچی ست جدای غم تو همه ی فلسفه ی خلقت ما بوده و هست
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
سرخوش هستیم و هوایی به هوای غم تو زندگی مبحث پوچی ست جدای غم تو همه ی فلسفه ی خلقت ما بوده و هست

سرخوش هستیم و هوایی به هوای غم تو

زندگی مبحث پوچی ست جدای غم تو

همه ی فلسفه ی خلقت ما بوده و هست

که بسوزیم و بمیریم به پای غم تو

نزد حق روز جزا نیست به چشم آمدنی

عملی که شود هم سنگ بهای غم تو

پیشکش نزد تو نقد جگر عاشق هاست

خون دل میخورد انگشت نمای غم تو

تا تسلّی ندهد ناله ی ما زهرا را

اختتامیّه نداریم برای غم تو

 

دهه ی آخر ماه آمد و دل میگیرد

گریه کن گریه برایت نکند میمیرد

 

سر بده ناله که اشک محنش می آید

جگرت را شرر سوختنش می آید

نفس سیب وزیده طرف هیئتمان

فاطمه گوشه ی بیت الحزنش می آید

روضه شد با مدد مادر سادات شروع

که به یاد پسر بی کفنش می آید

سنگها بدرقه کردند سوی گودالش

ضرب شمشیر به دنبال تنش می آید

وصله وصله به چه دردی خورد آیا که چنین

دست غارت طرف پیرهنش می آید

چشم شور طمع تیغ نمک نشناسی

پی انگشت و عقیق یمنش می آید

 

... قلم انگار نگه داشته دست از روضه

فاطمه از نفس افتاد... بس است از روضه

شاعر: توحيد شالچيان ناظر


تعداد بازديد : 357
دوشنبه 23 بهمن 1391 ساعت: 7:16
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف