بوی باران و بوی دلتنگی می وزد از حوالی چشمت چه شده که شقایق و لاله می چکد از زلالی چشمت آسمان هم به

بوی باران و بوی دلتنگی می وزد از حوالی چشمت چه شده که شقایق و لاله می چکد از زلالی چشمت آسمان هم به

بوی باران و بوی دلتنگی می وزد از حوالی چشمت چه شده که شقایق و لاله می چکد از زلالی چشمت آسمان هم به

بوی باران و بوی دلتنگی می وزد از حوالی چشمت چه شده که شقایق و لاله می چکد از زلالی چشمت آسمان هم به

بوی باران و بوی دلتنگی می وزد از حوالی چشمت چه شده که شقایق و لاله می چکد از زلالی چشمت آسمان هم به
بوی باران و بوی دلتنگی می وزد از حوالی چشمت چه شده که شقایق و لاله می چکد از زلالی چشمت آسمان هم به
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بوی باران و بوی دلتنگی می وزد از حوالی چشمت چه شده که شقایق و لاله می چکد از زلالی چشمت آسمان هم به

بوی باران و بوی دلتنگی
می وزد از حوالی چشمت
چه شده که شقایق و لاله
می چکد از زلالی چشمت

آسمان هم به گریه افتاده
هم نفس با نگاه بارانیت
ناله ناله فرات می ریزد
زمزم اشک های پنهانیت

بغض های دلت ترک می خورد
در همان شام بیقرای که ...
لاله لاله دل پریشانت
خون شد از خون آن اناری که ...

در غروب نگاه محزونت
آرزویی به جز شهادت نیست
چه غریبانه اشک می ریزی
و به بالین تو جوادت نیست

خوب شد که ندید فرزندت
بین آن کوچه دست بر پهلو
روضه خوان شد نگاه خونبارت
کوچه، دیوار، لاله، در، پهلو

سر سپردی به خاک دلتنگی
گوشه حجره قتلگاهت بود
گریه گریه مصیبتی اعظم
جاری از گوشه نگاهت بود

چه به روز دل تو آوردند
که عطش شعله می کشید از جان
ذکر لب های تشنه ات هر دم
السلام علیک یا عطشان

آه با چشم غرق خون دیدی
کربلا کربلا مصیبت بود 
هم نوا شد دل شکسته تو
با سری که پر از جراحت بود:

بر سر نیزه های نامحرم
لحظه لحظه چه بر سرت آمد
وای از دست های سنگینی
که به تکریم دخترت آمد

سنگ ها گرم بوسه از لب هات
در همان کوچه در عبوری که ...
چه شد ای سر بریده زینب
سر در آوردی از تنوری که

 

پایگاه شعر مذهبی رضیع الحسین ع


تعداد بازديد : 131
دوشنبه 18 دی 1391 ساعت: 11:47
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف