روضه ی گودال بر پیکر تو به نیت حد می زد بی آنکه کمی شود مردد می زد در خاطره اش قدم که می زد، می د

روضه ی گودال بر پیکر تو به نیت حد می زد بی آنکه کمی شود مردد می زد در خاطره اش قدم که می زد، می د

روضه ی گودال بر پیکر تو به نیت حد می زد بی آنکه کمی شود مردد می زد در خاطره اش قدم که می زد، می د

روضه ی گودال بر پیکر تو به نیت حد می زد بی آنکه کمی شود مردد می زد در خاطره اش قدم که می زد، می د

روضه ی گودال بر پیکر تو به نیت حد می زد بی آنکه کمی شود مردد می زد در خاطره اش قدم که می زد، می د
روضه ی گودال بر پیکر تو به نیت حد می زد بی آنکه کمی شود مردد می زد در خاطره اش قدم که می زد، می د
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
روضه ی گودال بر پیکر تو به نیت حد می زد بی آنکه کمی شود مردد می زد در خاطره اش قدم که می زد، می د
روضه ی گودال

بر پیکر تو به نیت حد می زد

بی آنکه کمی شود مردد می زد

در خاطره اش قدم که می زد، می دید

از خیبر و بدر، کینه دارد، می زد

می گفت دوباره: «شاید او خارجی است»

هر بار تو را برای شاید می زد!

گودال مقدس است یا ملعون است؟!

از راه، هر آنکسی که آمد می زد

از جسم تو نیزه را یکی می کند و

می رفت کمی عقب مجدد می زد

زینب، شبِ گودال... گلو پاشیده

انگار که او بوسه نباید می زد!
وحیدپولایی

 


تعداد بازديد : 215
پنجشنبه 07 دی 1391 ساعت: 6:54
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف