شعر گودال قتلگاه _ سعید خرازی ایستادم به بلندی بدنم لرزان شد زیر خروارِ نی و سنگ تنت پنهان شد بس

شعر گودال قتلگاه _ سعید خرازی ایستادم به بلندی بدنم لرزان شد زیر خروارِ نی و سنگ تنت پنهان شد بس

شعر گودال قتلگاه _ سعید خرازی ایستادم به بلندی بدنم لرزان شد زیر خروارِ نی و سنگ تنت پنهان شد بس

شعر گودال قتلگاه _ سعید خرازی ایستادم به بلندی بدنم لرزان شد زیر خروارِ نی و سنگ تنت پنهان شد بس

شعر گودال قتلگاه _ سعید خرازی ایستادم به بلندی بدنم لرزان شد زیر خروارِ نی و سنگ تنت پنهان شد بس
شعر گودال قتلگاه _ سعید خرازی ایستادم به بلندی بدنم لرزان شد زیر خروارِ نی و سنگ تنت پنهان شد بس
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شعر گودال قتلگاه _ سعید خرازی ایستادم به بلندی بدنم لرزان شد زیر خروارِ نی و سنگ تنت پنهان شد بس

ایستادم به بلندی بدنم لرزان شد

زیر خروارِ نی و سنگ تنت پنهان شد

بسکه مبهوت جمال احدیّت بودی

که در آوردن پیراهن تو آسان شد

چقَدَر نیزه فرو رفته به جسمت ، گوئی

گودی قتلگهت تنگ تر از زندان شد

نعل تازه به سم اسب زدن فکر که بود؟

که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد

آنقَدَر زیور و خلخال ربودند زما

که به بازار طلا نرخ طلا ارزان شد


تعداد بازديد : 471
یکشنبه 05 آذر 1391 ساعت: 19:00
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف