تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
اشعار شب هفتم
تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
تمام خیمه ها ویران شد ای وای
مگر تیرسه شعبه خنجری بود
سرت بر پوست آویزان شد ای وای
**
اگر بستند راه چاره ات را
به خون شستند حلق پاره ات را
تسلای دل مادرنموند
شکستند عاقبت گهواره ات را
**
نمودی بر پدر یاری عزیزم
از او کردی طرفداری عزیزم
الهی مادرت دورت بگردد
چه قبرکوچکی داری عزیزم
**
غمت برسینه بردل نیشتر بود
جگر ازدل دل ازاو ریشتر بود
عزیزم با که گویم این مصیبت
قد تیر از قد تو بیشتر بود
تعداد بازديد : 319
چهارشنبه 01 آذر 1391 ساعت: 9:35
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب