به خاک می کِشی از بس عزیز من پارا کنار پیکر خود میکشی تو بابا را ز دست می روم آخر بیا و رحمی کن

به خاک می کِشی از بس عزیز من پارا کنار پیکر خود میکشی تو بابا را ز دست می روم آخر بیا و رحمی کن

به خاک می کِشی از بس عزیز من پارا کنار پیکر خود میکشی تو بابا را ز دست می روم آخر بیا و رحمی کن

به خاک می کِشی از بس عزیز من پارا کنار پیکر خود میکشی تو بابا را ز دست می روم آخر بیا و رحمی کن

به خاک می کِشی از بس عزیز من پارا کنار پیکر خود میکشی تو بابا را ز دست می روم آخر بیا و رحمی کن
به خاک می کِشی از بس عزیز من پارا کنار پیکر خود میکشی تو بابا را ز دست می روم آخر بیا و رحمی کن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
به خاک می کِشی از بس عزیز من پارا کنار پیکر خود میکشی تو بابا را ز دست می روم آخر بیا و رحمی کن

به خاک می کِشی از بس عزیز من پارا

کنار پیکر خود میکشی تو بابا را

 

ز دست می روم آخر بیا و رحمی کن

مکش به پیش نگاهم به خاک و خون پارا

 

ز بس کشیده تنت را به هر طرف دشمن

شمیم موی تو پر کرده است صحرا را

 

مسیح خیمه ی زینب نفس نداری تا

دوباره زنده نمایی مسیح زهرا را

 

برای آنکه گلم را به خیمه ها ببرم

خبر دهید به گلشن تمام گل ها را

 

کدام تکه کنارکدام تکه توست

چگونه حل بکنم این تن معما را

 

تمام قامت تو در عبای من جا شد

کسی نکرده چنین وصف "اربا اربا "را

شاعر: سید محمد جوادی


تعداد بازديد : 149
سه شنبه 30 آبان 1391 ساعت: 10:48
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف