زبانحال حضرت زینب (س) با برادر حرم را در به در کردی و رفتی مرا بی بال و پر کردی و رفتی خودت گفتی نک

زبانحال حضرت زینب (س) با برادر حرم را در به در کردی و رفتی مرا بی بال و پر کردی و رفتی خودت گفتی نک

زبانحال حضرت زینب (س) با برادر حرم را در به در کردی و رفتی مرا بی بال و پر کردی و رفتی خودت گفتی نک

زبانحال حضرت زینب (س) با برادر حرم را در به در کردی و رفتی مرا بی بال و پر کردی و رفتی خودت گفتی نک

زبانحال حضرت زینب (س) با برادر حرم را در به در کردی و رفتی مرا بی بال و پر کردی و رفتی خودت گفتی نک
زبانحال حضرت زینب (س) با برادر حرم را در به در کردی و رفتی مرا بی بال و پر کردی و رفتی خودت گفتی نک
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
زبانحال حضرت زینب (س) با برادر حرم را در به در کردی و رفتی مرا بی بال و پر کردی و رفتی خودت گفتی نک

زبانحال حضرت زینب (س) با برادر

حرم را در به در کردی و رفتی

مرا بی بال و پر کردی و رفتی

خودت گفتی نکن گریه برادر

چرا پس دیده تر کردی و رفتی

 

حرم با داغ تو بی بال و پر شد

برادر ناله هایم بی اثر شد

خدا را شکر کردم که رفتی

ندیدی قسمتم درد کمر شد

 

چه ظلمی می کند چنگال قاتل

شده انگشتر تو مال قاتل

عبا از پیکر تو می ربودند

همین شد روزی امسال قاتل

 

هوابس ناجوانمردانه بد شد

ببین راه من بی چاره سد شد

همینک دخترت را می زنند و

همینک قسمت من هم لگد شد

 

برادر جان ، به رویم داد می زد

به پیش نیزه ات فریاد می زد

بسی مهمان نوازی کرد با من

مرا با سیلی خود باد می زد

 

صفای نیزه مدیون تو باشد

به روی گونه ام خون تو باشد

نه تنها زینب غمدیده مجنون

تمام خلق مجنون تو باشد

 

صفای نیزه ها را کم نکردی

به پیش دشمنان سر خم نکردی

کنار دزد انگشتر برادر

چرا انگشت خود را جم نکردی

سروده جعفر ابوالفتحی

حرم شاه – ناچیز ترین  وبلاگ اشعار مذهبی

www.harame-shah.rozblog.com


تعداد بازديد : 411
شنبه 27 آبان 1391 ساعت: 10:07
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف