تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
امام حسین (ع) - غزل
در پرده ی غم مانده آوای گلویم
زخمی شده زیر و بم نای گلویم
هرچه نَفَس از سینه رفته برنگشته
بسته شده از بغض، مجرای گلویم
معلوم شد از این نفس های بریده
یحیی شده روح مسیحای گلویم
خون شفق می جوشد از هُرم صدایم
خورشید می سوزد ز گرمای گلویم
حالا سه روزست این كه من لب تر نكردم
از تشنگی خشكیده رگ های گلویم
از تارهای صوتیم چیزی نمانده
غارت شده انگار اجزای گلویم
معراج، آماده ست می بینم كه قاتل
سر نیزه را آورده تا پای گلویم
امشب كه مهمان تنور كوفهام، پس -
تا كوچه گردی های فردای گلویم...
شاعر: مصطفی متولی
تعداد بازديد : 193
پنجشنبه 25 آبان 1391 ساعت: 11:26
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب