تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
اشعار محرم – مجید تال
نگفتنی ست غم بی شمار انگشتر
چنان عقیق شدم داغ دار انگشتر
به مشک طعنه زده در میان قحطی آب
خوشا به حال لب آبدار انگشتر
برای دست، دلش تنگ شد زمانی که -
رسیده بود به اتمام کار انگشتر
رقیه را نگذارید تا نگاه کند
به گوشواره ی خود در کنار انگشتر
بگو به زائر کرب و بلا که سوغاتی
کسی ندارد از او انتظار انگشتر
مجید تال
تعداد بازديد : 261
سه شنبه 23 آبان 1391 ساعت: 9:20
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط اندیشه در تاریخ 1391/11/10 و 10:31 دقیقه ارسال شده است | |||
احسنت به این ذوق شاعری. ان شا الله برید کربلا |