تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
لشکر کوفه به اشک بصرم می خندند
همه دیدند شده خون جگرم می خندند
نخل امید مرا چون که ز ریشه کندند
دور تا دور تن گل پسرم می خندند
پاسخ ناله ی من هلهله ی لشکر شد
هر چه گویم : "پدرم ... من پدرم" می خندند
ای جوان بر سر بالین تو من پیر شدم !
به خم افتادگی در کمرم می خندند
ز پریشانی جسم تو پریشان شده ام
چون که گم کردم علی راه حرم می خندند
رضا رسول زاده
تعداد بازديد : 207
دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت: 9:14
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب