حسين(ع) جانِ من هستي ولي از تن جدا افتاده اي عرش رحمان از چه زير دست و پا افتاده اي؟! اينچن

حسين(ع) جانِ من هستي ولي از تن جدا افتاده اي عرش رحمان از چه زير دست و پا افتاده اي؟! اينچن

حسين(ع) جانِ من هستي ولي از تن جدا افتاده اي عرش رحمان از چه زير دست و پا افتاده اي؟! اينچن

حسين(ع) جانِ من هستي ولي از تن جدا افتاده اي عرش رحمان از چه زير دست و پا افتاده اي؟! اينچن

حسين(ع) جانِ من هستي ولي از تن جدا افتاده اي عرش رحمان از چه زير دست و پا افتاده اي؟! اينچن
حسين(ع) جانِ من هستي ولي از تن جدا افتاده اي عرش رحمان از چه زير دست و پا افتاده اي؟! اينچن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حسين(ع) جانِ من هستي ولي از تن جدا افتاده اي عرش رحمان از چه زير دست و پا افتاده اي؟! اينچن

   حسين(ع)

جانِ من هستي ولي از تن جدا افتاده اي

عرش رحمان از چه زير دست و پا افتاده اي؟!

 

اينچنيني كه برادر صورتت زخمي شده

از رويِ مركب گمانم بي هوا افتاده اي

 

ديدم آن چيزي كه يعقوب از پسرهايش شنيد

يوسفم هستي و دست گرگها افتاده اي

 

پيكرت را نيزه تقطيع هجائي كرد و رفت

ها و نون و يا و سينم ، جا به جا افتاده اي

(شاعرش را نميشناسم)


تعداد بازديد : 131
دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت: 8:46
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف