|
اشعار عصر عاشورا - روضه وداع حضرت زینب(ع) - یوسف رحیمی
در اين غروب غريبي ببين کواکب را
به نيزه ها سر زخميّ نجم ثاقب را
بخوان به لحن حروف مقطعه امشب
حديث غربت زينب، بخوان مصائب را
چرا عزيز دلم «هَل أتَي» نمي خواني
ببار جرعه اي از کوثر مناقب را
بخوان «وَلِيُّکُمُ الله» را پناه حرم
بگو حکايت اين مردمان غاصب را
براي تسليت خاطر «ذَوِي القُربَي»
ز تازيانه و سيلي ببين مواهب را
بخوان «لِيُذهِبَ عَنکُم» شکوه غيرت من
که دور سازي از اين کاروان اجانب را
مسيح خستة من ندبة أنا العطشان
به خون نشانده دل بيقرار راهب را
لب مقدس قرآن و خيزران بوسه!
و «أم حَسِبتَ» بخوان اين همه عجائب را
بيا شبي به خرابه بياوري با خود
براي دخترکت ليلةُ الرغائب را
هنوز بر لب تو بغض «أيَّ مُنقَلبٍ»
به انتظار نشسته غريب غائب را
یوسف رحیمی
تعداد بازديد : 647
شنبه 20 آبان 1391 ساعت: 9:38
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)