اشعار شب هفتم محرم – روضه حضرت علی اصغر(ع) – علی اکبر لطیفیان آنقدر توان در بدن مختصرت نیست آن

اشعار شب هفتم محرم – روضه حضرت علی اصغر(ع) – علی اکبر لطیفیان آنقدر توان در بدن مختصرت نیست آن

اشعار شب هفتم محرم – روضه حضرت علی اصغر(ع) – علی اکبر لطیفیان آنقدر توان در بدن مختصرت نیست آن

اشعار شب هفتم محرم – روضه حضرت علی اصغر(ع) – علی اکبر لطیفیان آنقدر توان در بدن مختصرت نیست آن

اشعار شب هفتم محرم – روضه حضرت علی اصغر(ع) – علی اکبر لطیفیان آنقدر توان در بدن مختصرت نیست آن
اشعار شب هفتم محرم – روضه حضرت علی اصغر(ع) – علی اکبر لطیفیان آنقدر توان در بدن مختصرت نیست آن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شب هفتم محرم – روضه حضرت علی اصغر(ع) – علی اکبر لطیفیان آنقدر توان در بدن مختصرت نیست آن

اشعار شب هفتم محرم  – روضه حضرت علی اصغر(ع) – علی اکبر لطیفیان

 

آنقدر توان در بدن مختصرت نیست

آنقدر که حال زدن بال و پرت نیست

 

بر شانه بینداز خودت را که نیفتی

حالا که توانایی از این بیشترت نیست

 

فرمود: حسینم، به خدا مسخره کردند

گفتند:مگر صاحب کوثر پدرت نیست

 

گفتی که مکِش منت این حرمله ها را

حیف از تو و دریای غرور پسرت نیست

 

حالا که مرا می بری از شیر بگیری

یک لحظه ببین مادر من پشت سرت نیست؟

 

تو مثل علی اکبری و جذب خدایی

آنقدر که از دور و برت هم خبری نیست

 

آنقدر در آن لحظه سرت گرم خدا بود

که هیج خبر دار نگشتی که سرت نیست

 

این بار نگه دار سرت را که نیفتد

حالا که توانایی از این بیشترت نیست

 

علی اکبر لطیفیان


تعداد بازديد : 549
شنبه 20 آبان 1391 ساعت: 9:23
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف