به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد همينكه خورد پسر بر زمين پدر افتاد رسيد هلهله و خنده ها به گوش حسين

به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد همينكه خورد پسر بر زمين پدر افتاد رسيد هلهله و خنده ها به گوش حسين

به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد همينكه خورد پسر بر زمين پدر افتاد رسيد هلهله و خنده ها به گوش حسين

به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد همينكه خورد پسر بر زمين پدر افتاد رسيد هلهله و خنده ها به گوش حسين

به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد همينكه خورد پسر بر زمين پدر افتاد رسيد هلهله و خنده ها به گوش حسين
به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد همينكه خورد پسر بر زمين پدر افتاد رسيد هلهله و خنده ها به گوش حسين
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد همينكه خورد پسر بر زمين پدر افتاد رسيد هلهله و خنده ها به گوش حسين

به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد

همينكه خورد پسر بر زمين پدر افتاد

رسيد هلهله و خنده ها به گوش حسين

ميان معركه آقا به درد سر افتاد

مگر كه قول ندادی عصایِ من باشي؟

بلند شو پدر ِ پيرت از كمر افتاد

نگاه كن علي اكبر دمی به سمتِ حرم

ببين به عمه که چشمانِ خيره سر افتاد

تو نخل بودی و دستی به پيكرت كه زدم

ز شاخه های تمام تنت ثمر افتاد

الا شبابِ بنی هاشم از حرم آئيد

كه زانوانِ حسين از توان دگر افتاد

خبر رسيد به خيمه كه ارباً اربا شد

خبر رسيد كه ليلا از اين خبر افتاد

 

شاعر : هانی امير فرجی


تعداد بازديد : 155
دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت: 10:31
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف