زبان حال پدر بالین حضرت علی اکبر علیه السلام دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم مبند ديده کمي دست

زبان حال پدر بالین حضرت علی اکبر علیه السلام دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم مبند ديده کمي دست

زبان حال پدر بالین حضرت علی اکبر علیه السلام دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم مبند ديده کمي دست

زبان حال پدر بالین حضرت علی اکبر علیه السلام دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم مبند ديده کمي دست

زبان حال پدر بالین حضرت علی اکبر علیه السلام دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم مبند ديده کمي دست
زبان حال پدر بالین حضرت علی اکبر علیه السلام دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم مبند ديده کمي دست
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
زبان حال پدر بالین حضرت علی اکبر علیه السلام دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم مبند ديده کمي دست

زبان حال پدر بالین حضرت علی اکبر علیه السلام

 

دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم

مبند ديده کمي دست و پا بزن پسرم

ز مصحف تنت اين آيه هاي ريخته را

چگونه جمع کنم سوي خيمه ها ببرم

به فصل کودکي و در سنين پيري خود

دو بار داغ پيمبر نشست بر جگرم

ميان دشمن از آن گريه مي کنم که مگر

به کام خشک تو آبي رسد ز چشم ترم

من آن شکسته درختم که با هزار تبر

جدا ز شاخه شد افتاد بر زمين ثمرم

اگر چه خود ز عطش پاي تا سرم ميسوخت

زبان خشک تو زد بيشتر به دل شررم

مگر نه آب بُوَد مهر مادرم زهرا

روا نبود تو لب تشنه جان دهي به برم

جوان ز دل نرود گر چه از نظر برود

تو نِي برون ز دلم ميروي نه از نظرم

به پيش ديده ي من پاره پاره ات کردند

دلي به رحم نيامد نگفت من پدرم

مصيبتي که به من مي رسد محبت اوست

هزارها چو تو تقديم حيّ دادگرم

به روز حشر نگريد دو ديده اش "ميثم"

کسي که گريه کند بر ستاره ي سحرم

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)


تعداد بازديد : 511
چهارشنبه 03 آبان 1391 ساعت: 8:22
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط علی در تاریخ 1392/06/04 و 23:19 دقیقه ارسال شده است

علی

گرچه مداحی حیدر کار مخلوقات نیست . . . یکه معشوق خداوند صمد مولا علیست
کل خیری منزلت چون گویمت ؟ . . . با کلام هست زهرایی فضیلت گویمت
دیگران لایق به جانبازی برایت نیستند !!! . . . چونکه خاک پای زهرای شما هم نیستند !!!
زیباترین زیبا تو از جنس خلایق نیستی . . . با نگاه دلربایت در شکار کیستی
کار و بار عاشقی با روی تو بالا گرفت . . . با نگاهی چشم و ابرویت هزاران جان گرفت
فرشی و عرشی ندارد فرق در نزد شما . . . صید عشق اند و همه غرق تماشای شما
بهر مجنون گشتن صد باره رفته طاقتم . . . سجده بر محراب ابرویت تمام طاعتم
دلبری چون تو کجا یابم علی . . . ای عجب ! تو بر گدایان خودت عاشق تری
شکر میگویم ترا چونکه گدایت گشته ام . . . با تمنای تو من مخلوق و آدم گشته ام
از مرام لطف تو دیوانه ای حیران شدم . . . از همین دیوانگی بر شاهیت سائل شدم
گر غلط خواهم چرا دل را هوایی میکنی . . . شک ندارم عاقبت حاجت روایم میکنی
نیک دانم که سگ خوبی برایت نیستم . . . با وجود این در امید نگاهت زیستم
یا علی آدم ترین آدم که باشم باز هم . . . در هوایت یک سگ بی خانه گردم باز هم
هشت جنت گر بود ارثیه اجدادی ام . . . در پی دیدار تو آواره ی هر وادی ام
خاک بودم کاش تا بوسه به پایت میزدم . . . با قدمهای شما بر عرش گامی میزدم
با حقارت طعنه ها بر خاکسارانت زنند . . . غم نباشد روز محشر دست بر سر میزنند
عاقلان باشند و دنیایی سیاه . . . عاشقان و مستی از دیدار شاه
شاه عالم چون علی عالی اعلی بود . . . با نگاه لطف او دلهای ما دریا بود


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف