تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
هزار آینه مبهوت بی شماری تو
هزار بادیه مجنون نی سواری تو
بهار آمده با لاله های سینه زنش
پی زیارت باغ بنفشه کاری تو
هلا که جمع نقیضین بوسه و عطشی
ندیده ام لب خشکی به آبداری تو
چه جای نغمه در این روزگار یأس مگر
به روی دست تو پرپر نشد قناری تو؟
هم او که نامه برایت نوشت، با خنجر
ببین که آمده از پشت سر به یاری تو
دریغ, کاری از این طبع مرده ساخته نیست
به جز شمردن گل زخم های کاری تو
به ما مخند که جای گریستن بر خویش
نشسته ایم دمادم به سوگواری تو
شاعر: سعید بیابانکی
تعداد بازديد : 173
دوشنبه 01 آبان 1391 ساعت: 10:04
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب