ای ناخدای کشتی دل ها نگاه تو وی سر پناه خانه بدوشان پناه تو تسخیر قلعه ی دل عشاق روزگار باشد یکی

ای ناخدای کشتی دل ها نگاه تو وی سر پناه خانه بدوشان پناه تو تسخیر قلعه ی دل عشاق روزگار باشد یکی

ای ناخدای کشتی دل ها نگاه تو وی سر پناه خانه بدوشان پناه تو تسخیر قلعه ی دل عشاق روزگار باشد یکی

ای ناخدای کشتی دل ها نگاه تو وی سر پناه خانه بدوشان پناه تو تسخیر قلعه ی دل عشاق روزگار باشد یکی

ای ناخدای کشتی دل ها نگاه تو وی سر پناه خانه بدوشان پناه تو تسخیر قلعه ی دل عشاق روزگار باشد یکی
ای ناخدای کشتی دل ها نگاه تو وی سر پناه خانه بدوشان پناه تو تسخیر قلعه ی دل عشاق روزگار باشد یکی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ای ناخدای کشتی دل ها نگاه تو وی سر پناه خانه بدوشان پناه تو تسخیر قلعه ی دل عشاق روزگار باشد یکی

ای ناخدای کشتی دل ها نگاه تو

وی سر پناه خانه بدوشان پناه تو

تسخیر قلعه ی دل عشاق روزگار

باشد یکی ز فتح عظیم سپاه تو

دست از نماز و ذکر عبادت کشیده اند

خیل ملائکه به تماشای ماه تو

ای نام اعظمت نمک سفره ی خدا

آغوش کبریاست، یقین بارگاه تو

اینجا شهان به رسم گدایی نشسته اند

گیرند آبرو ز غلام سیاه تو

بر آستان کرب و بلایت نوشته اند

اینجاست مرز خاک و خدا، قتلگاه تو

آن دم که روی خاک عطش ناله می زدی

آتش گرفت خیمه ی هستی ز آه تو

ای تکیه گاه خلق خدا نیست باورم

یک نیزه ی شکسته شده تکیه گاه تو

آبی که بود مهریه ی مادرت، حسین

شب آب از غم جگر بی گناه تو

 

شاعر: علی ناظمی


تعداد بازديد : 347
دوشنبه 01 آبان 1391 ساعت: 10:04
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف