در کارگاه تیر سه شعبه بهم رسید لبخند های حرمله با ناله های من تیری گرفته بود به دستش که تا هنوز م

در کارگاه تیر سه شعبه بهم رسید لبخند های حرمله با ناله های من تیری گرفته بود به دستش که تا هنوز م

در کارگاه تیر سه شعبه بهم رسید لبخند های حرمله با ناله های من تیری گرفته بود به دستش که تا هنوز م

در کارگاه تیر سه شعبه بهم رسید لبخند های حرمله با ناله های من تیری گرفته بود به دستش که تا هنوز م

در کارگاه تیر سه شعبه بهم رسید لبخند های حرمله با ناله های من تیری گرفته بود به دستش که تا هنوز م
در کارگاه تیر سه شعبه بهم رسید لبخند های حرمله با ناله های من تیری گرفته بود به دستش که تا هنوز م
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
در کارگاه تیر سه شعبه بهم رسید لبخند های حرمله با ناله های من تیری گرفته بود به دستش که تا هنوز م

در کارگاه تیر سه شعبه بهم رسید

لبخند های حرمله با ناله های من

تیری گرفته بود به دستش که تا هنوز

می لرزد از بزرگی آن دست و پای من

اینجا هزار حرمله چشم انتظار توست

آقا برای آمدنت کم شتاب کن

رحمی به روز من نه به روی رقیه کن

فکری به حال من نه به فکر رباب کن

 شاعر: ؟؟؟


تعداد بازديد : 335
یکشنبه 30 مهر 1391 ساعت: 8:41
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف