امروز خواب ماندم و فردا ندیدمت فردا به خویش آمدم اما ندیدمت با من که جانماز شبم قهر کرده است چ

امروز خواب ماندم و فردا ندیدمت فردا به خویش آمدم اما ندیدمت با من که جانماز شبم قهر کرده است چ

امروز خواب ماندم و فردا ندیدمت فردا به خویش آمدم اما ندیدمت با من که جانماز شبم قهر کرده است چ

امروز خواب ماندم و فردا ندیدمت فردا به خویش آمدم اما ندیدمت با من که جانماز شبم قهر کرده است چ

امروز خواب ماندم و فردا ندیدمت فردا به خویش آمدم اما ندیدمت با من که جانماز شبم قهر کرده است چ
امروز خواب ماندم و فردا ندیدمت فردا به خویش آمدم اما ندیدمت با من که جانماز شبم قهر کرده است چ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امروز خواب ماندم و فردا ندیدمت فردا به خویش آمدم اما ندیدمت با من که جانماز شبم قهر کرده است چ

امروز خواب ماندم و فردا ندیدمت

 

فردا به خویش آمدم اما ندیدمت

 

 

 

با من که جانماز شبم قهر کرده است

 

چندین شب است نیمه  شبها ندیدمت

 

 

 

خواب و خیال غیر تو را بسکه دیده ام

 

یک شب تو را به خواب ، به رویا ندیدمت

 

 

 

دیدی گناه شوق مرا کورکور کرد

 

دیدی تو را به چشم تماشا ندیدمت

 

 

 

اشکم چکید و چشم مرا با خودش نبرد

 

من قطره ماندم و لب دریا ندیدمت

 

 

 

یک جرعه آب تشنه نگشتم برای تو

 

در روضه های حضرت سقا ندیدمت

 

 

 

دیدن به چشم نیست ولی گوش دل که هست

 

کور و کرم! مگر نه؟! که آقا ندیدمت

 

 

 

روضه به روضه گشته ام این انتظار را

 

شک میکنم به خویش که آیا ندیدمت؟

 

 

 

رحمان نوازنی


تعداد بازديد : 149
یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت: 8:23
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف