تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
نفهمیدم چه شد نامش به دنیا در سرم افتاد
به سختی ها به کارم شد و قلبم در حرم افتاد
نفهمیدم چه شد رفتم به دامش در بساطش،وی
دعا کارش عطا شغلش،گره بر شاهکرم افتاد
نفهمیدم چه شد پایم به راهت باز شد،آقا!
گمانم حصن حیدر سایه اش بالا سرم افتاد
نفهمیدم چه شد زلفم به زلفانش گره آمد
چو خارم بر گلستانش، به حدسم لاجرم افتاد
نفهمیدم چه شد قلبم برایش در تلاطم شد
خدا را شکر گویم، او به عالم افسرم افتاد
نفهمیدم چه شد داغش شرر در شور عالم زد
نسیمش شعله زد بر دل و شورش در سرم افتاد
شاعر : محمد سجاد عادلی
تعداد بازديد : 151
یکشنبه 09 مهر 1391 ساعت: 13:42
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب