تنور

تنور

تنور

تنور

تنور
تنور
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
تنور

 

ای در تنور افتاده تنها یا بُنَیَّ

دورت بگردد مادرت زهرا  بُنَیَّ

 

من که وصیت کرده بودم با تو باشد

هر جا که رفتی زینب کبری بُنَیَّ

 

باور نمی کردم تو را اینجا ببینم

کنج تنور خانه ی اینها  بُنَیَّ

 

هر قدر هم خاکستری باشد دوباره

من می شناسم گیسوانت را  بُنَیَّ

 

با گوشه ی این چادر خاکی بشویم

خون لبت را با نوای یا  بُنَیَّ

 

آخر چرا از پشت سر ذبحت نمودند

ای کشته ی افتاده در صحرا  بُنَیَّ

 

شیب الخضیبت را بنازم ای عزیزم

با این حنا شد صورتت زیبا بُنَیَّ

 

آبت ندادند و به حرفت خنده کردند

گفتی که باشد مادرت زهرا  بُنَیَّ ؟

 

گفتی زن خولی برایت گریه کرده

حتی به او هم می کنم اعطا  بُنَیَّ

 

جواد حیدری


تعداد بازديد : 241
جمعه 18 آذر 1390 ساعت: 5:56
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف