کرب و بلا قصّه ای از پیچ و خم گیسوی تو چشمه ی خورشید تویی؛ کرب و بلا سوسوی تو آه مبادا به جفا سر ب

کرب و بلا قصّه ای از پیچ و خم گیسوی تو چشمه ی خورشید تویی؛ کرب و بلا سوسوی تو آه مبادا به جفا سر ب

کرب و بلا قصّه ای از پیچ و خم گیسوی تو چشمه ی خورشید تویی؛ کرب و بلا سوسوی تو آه مبادا به جفا سر ب

کرب و بلا قصّه ای از پیچ و خم گیسوی تو چشمه ی خورشید تویی؛ کرب و بلا سوسوی تو آه مبادا به جفا سر ب

کرب و بلا قصّه ای از پیچ و خم گیسوی تو چشمه ی خورشید تویی؛ کرب و بلا سوسوی تو آه مبادا به جفا سر ب
کرب و بلا قصّه ای از پیچ و خم گیسوی تو چشمه ی خورشید تویی؛ کرب و بلا سوسوی تو آه مبادا به جفا سر ب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
کرب و بلا قصّه ای از پیچ و خم گیسوی تو چشمه ی خورشید تویی؛ کرب و بلا سوسوی تو آه مبادا به جفا سر ب

کرب و بلا قصّه ای از پیچ و خم گیسوی تو

چشمه ی خورشید تویی؛ کرب و بلا سوسوی تو

آه مبادا به جفا سر ببرندش ز قفا

کرب و بلا، کرب و بلا، کرب و بلا، آهوی تو

ماه شکسته است دلش، آه ز مشک خجلش

آمده تا یک نفسی تازه کند پهلوی تو

کودکی آشفته تر از چادر غارت شده ای

خیمه ندارد؛ چه کند... می دود اینک سوی تو

بند به دستان علیّ بن حسین بن علی

کیست به دادش برسد؟ باز مگر بازوی تو

در دل شب کوه نشسته به نمازی که تویی

سر بگذارد مگر از غصّه روی زانوی تو


تعداد بازديد : 139
پنجشنبه 16 شهریور 1391 ساعت: 2:14
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف