تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
آقا اجازه ، دل زده ام از تمام شهر
بی تو دلم گرفته از این ازدحام شهر
آقا اجازه ، دست خودم نیست خسته ام
در درس عشق من صف آ خر نشسته ام
در این کلاس ، عاطفه معنا نمی دهد
اینجا کسی به پای تو برپا نمی دهد
یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید ؟
درس غریب غیبت کبری به سر رسید
آقا اجازه ، بغض گرفته گلویمان
آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان
استاد عشق ! صاحب عالم ! گل بهشت !
باید که مشق نام تو را تا ابد نوشت
یک روز میرسد که بگویند ز آسمان
آن مرد آمده است ، کجائید عاشقان ؟
آن مرد آمده است که باران عطا کند
تا این کویر غم زده را کربلا کند
آقا اجازه ، مادر پهلو شکسته ات
آیا شود که گوشه چشمی به ما کند ؟
محمد ناصری
تعداد بازديد : 385
سه شنبه 07 شهریور 1391 ساعت: 21:12
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(2)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط روشنک تهرانی در تاریخ 1393/06/08 و 8:55 دقیقه ارسال شده است | |||
سلام چرا این شعر بدون نام نویسنده اینجا منتشر شده ؟! این شعر از یک بانوی ایرانی به نام خانم مریم زماندان ( سیمبا) هست که در وبلاگ ایشان در سال 1388 به نمایش گذاشته شده و در فیس بوک ایشان در سال 2009 ثبت گردیده . انتشار شعر بدون نام نویسنده دزدی محسوب میشود . لطفا شعرتان را اصلاح کنید . |
برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید