کابوس من منتظر نشسته ام اما نیامدی تنهاترین مسافر دنیا! نیامدی انبان به دوش هر شبه ی کوچه ه

کابوس من منتظر نشسته ام اما نیامدی تنهاترین مسافر دنیا! نیامدی انبان به دوش هر شبه ی کوچه ه

کابوس من منتظر نشسته ام اما نیامدی تنهاترین مسافر دنیا! نیامدی انبان به دوش هر شبه ی کوچه ه

کابوس من منتظر نشسته ام اما نیامدی تنهاترین مسافر دنیا! نیامدی انبان به دوش هر شبه ی کوچه ه

کابوس من منتظر نشسته ام اما نیامدی تنهاترین مسافر دنیا! نیامدی انبان به دوش هر شبه ی کوچه ه
کابوس من منتظر نشسته ام اما نیامدی تنهاترین مسافر دنیا! نیامدی انبان به دوش هر شبه ی کوچه ه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
کابوس من منتظر نشسته ام اما نیامدی تنهاترین مسافر دنیا! نیامدی انبان به دوش هر شبه ی کوچه ه

کابوس

 

من منتظر نشسته ام اما نیامدی

تنهاترین مسافر دنیا! نیامدی

 

انبان به دوش هر شبه ی کوچه های شهر

دیگر چرا به دیدن ماها نیامدی

 

اصلا قرار بود که بابای من شوی

این چندمین شب است که بابا نیامدی

 

من روی دوش تو چقدر تاب خورده ام

رفتم زشانه های تو بالا …!   نیامدی

 

بی دست های گرم تو بدخواب می شوم

کابوس دیده ام همه شبها نیامدی

 

دیدم شکسته است ستون های آسمان

مسجد ، نماز صبح ، خدایا! … نیامدی

 

رفتی به سجده ، بارقه ی تیغ و … بعد ازآن

محراب غرق خون شد و بالا نیامدی

 

کابوس بود … من بخدا باورم نشد!

حتما دلیل داشت که اینجا نیامدی

 

شب تا به صبح، خیره به در … منتظر شدم

چشمم به در سفید شد اما نیامدی

 

خاکم به سر، خدا نکند، خواب من مگر-

تعبیر می شود که تو بابا نیامدی

 

از اشک های گوشه ی چشمان مادرم

پی برده ام به حادثه ای تا نیامدی

 

آری درست بود… گمانم درست بود

ای وای از این مصیبت عظمی …

 

 

هادی ملک پور


تعداد بازديد : 91
سه شنبه 17 مرداد 1391 ساعت: 10:48
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف