يا قمرالعشيره صحنه را چشم خدا غمزده رؤیت میکرد دشت را حال تو صحرای قیامت میکرد ماه ، از بسکه

يا قمرالعشيره صحنه را چشم خدا غمزده رؤیت میکرد دشت را حال تو صحرای قیامت میکرد ماه ، از بسکه

يا قمرالعشيره صحنه را چشم خدا غمزده رؤیت میکرد دشت را حال تو صحرای قیامت میکرد ماه ، از بسکه

يا قمرالعشيره صحنه را چشم خدا غمزده رؤیت میکرد دشت را حال تو صحرای قیامت میکرد ماه ، از بسکه

يا قمرالعشيره صحنه را چشم خدا غمزده رؤیت میکرد دشت را حال تو صحرای قیامت میکرد ماه ، از بسکه
يا قمرالعشيره صحنه را چشم خدا غمزده رؤیت میکرد دشت را حال تو صحرای قیامت میکرد ماه ، از بسکه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
يا قمرالعشيره صحنه را چشم خدا غمزده رؤیت میکرد دشت را حال تو صحرای قیامت میکرد ماه ، از بسکه

  يا قمرالعشيره

صحنه را چشم خدا غمزده رؤیت میکرد

دشت را حال تو صحرای قیامت میکرد

 

ماه ، از بسکه سراپای تو بوسیدن داشت

تیر با تیر سر بوسه رقابت میکرد

 

در مصاف تن بی دست تو هرکس که رسید

کاش تنها به دو سه ضربه قناعت میکرد

 

جهلشان تا به کجا بود که هر ملعونی

پیش از ضربه زدن نیت قربت میکرد

 

زخم یک دو سه و صدها و هزاران،آنقدر

که تنت داشت به درد همه عادت میکرد

 

آب در داغترین روز ازل تا به ابد

به ترک های لبت داشت حسادت میکرد

 

از همان خیمه تو دستور اگر می دادی

که:به این سمت بیا،آب اطاعت میکرد

 

ساقی مشک به دوشي به دل آب زده!

تشنه جان دادنت از عشق دلالت میکرد

 

داغت آنقدر بزرگ است که کم آوردیم

کاش اینبار خدا ذکر مصیبت میکرد

(علي اصغر ذاكري)


تعداد بازديد : 71
یکشنبه 18 تیر 1391 ساعت: 20:58
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف