شب تاریكه،دستور اینه كه عزیزان من،صداتون به گریه بلند نشه،عزیزان من هیچ همهمه و زمزمه نداشته باشید،ا

شب تاریكه،دستور اینه كه عزیزان من،صداتون به گریه بلند نشه،عزیزان من هیچ همهمه و زمزمه نداشته باشید،ا

شب تاریكه،دستور اینه كه عزیزان من،صداتون به گریه بلند نشه،عزیزان من هیچ همهمه و زمزمه نداشته باشید،ا

شب تاریكه،دستور اینه كه عزیزان من،صداتون به گریه بلند نشه،عزیزان من هیچ همهمه و زمزمه نداشته باشید،ا

شب تاریكه،دستور اینه كه عزیزان من،صداتون به گریه بلند نشه،عزیزان من هیچ همهمه و زمزمه نداشته باشید،ا
شب تاریكه،دستور اینه كه عزیزان من،صداتون به گریه بلند نشه،عزیزان من هیچ همهمه و زمزمه نداشته باشید،ا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شب تاریكه،دستور اینه كه عزیزان من،صداتون به گریه بلند نشه،عزیزان من هیچ همهمه و زمزمه نداشته باشید،ا

شب تاریكه،دستور اینه كه عزیزان من،صداتون به گریه بلند نشه،عزیزان من هیچ همهمه و زمزمه نداشته باشید،از بقیع برگشتند آقا امیر المؤمنین علیه السلام،جنازه ی اصلی توی اون تابوتی است كه خود خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها دستور دادند،توی حجره، قبر فاطمه زهرا آماده،جنازه رو بغل كردند امیر المؤمنین علیه السلام،فقدسترجعة الودیعه،رفتن پایین،گذاشتن تو قبر،همه ی این ها حرف داره سخن داره،فقط یك كلامه،وقتی آقا امیرالمؤمنین علیه السلام خواستند از قبر بیاند بالا،زانوهای حضرت لرزید دیگه توان نداره،همه ی زمین خورده های عالم یا علی می گن،حركت می كنند،علی علیه السلام اونجا زمین خورد،هیچ كی نبود،یه نگاهی كرد به بچه ها،نگاه عمیق به حسن،نگاه كرد،چشماشو برگردوند،به حسین نگاه كرد،چشاشو برگردوند،به ام كلثوم نگاه كرد چشاشو برگردوند،به زینب نگاه كرد،صدا زد زینب جان بیا زیر بغلم و بگیر.


تعداد بازديد : 250
چهارشنبه 30 فروردین 1391 ساعت: 18:37
نویسنده:
نظرات(0)
  • دسته بندی :
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف