تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
جز پر در این قفس نمانده
دیگر مرا نفس نمانده
زخمی ترین كبوتر این روزگارم
بی هم نفس در این قفس جان می سپارم
با این دل شكسته
مجروح و زار و خسته
چشمان من براهه
پیك اجل نشسته
بابا رضا كجایی
ای داد از این جدایی
در گوشه ی سرد سیه چاه
گشته یكی سوز و مه و ماه
خورشیدمو رفته ز یاد من سپیده
یك لحظه چشمم روی آزادی ندیده
در بین ربنایم
گویم كه خدایم
دلتنگ یك نگاه
معصومه و رضایم
معصومه جان كجایی
ای داد از این جدایی
باب رضا كجایی
ای داد از این جدایی
تعداد بازديد : 307
چهارشنبه 09 فروردین 1391 ساعت: 12:50
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب