مرد اگر خانه به گلزار جنان برگيرد دل او، باز هواى سر و همسر گيرد گرچه فرزند، عزيزست چه دختر چه پس

مرد اگر خانه به گلزار جنان برگيرد دل او، باز هواى سر و همسر گيرد گرچه فرزند، عزيزست چه دختر چه پس

مرد اگر خانه به گلزار جنان برگيرد دل او، باز هواى سر و همسر گيرد گرچه فرزند، عزيزست چه دختر چه پس

مرد اگر خانه به گلزار جنان برگيرد دل او، باز هواى سر و همسر گيرد گرچه فرزند، عزيزست چه دختر چه پس

مرد اگر خانه به گلزار جنان برگيرد دل او، باز هواى سر و همسر گيرد گرچه فرزند، عزيزست چه دختر چه پس
مرد اگر خانه به گلزار جنان برگيرد دل او، باز هواى سر و همسر گيرد گرچه فرزند، عزيزست چه دختر چه پس
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مرد اگر خانه به گلزار جنان برگيرد دل او، باز هواى سر و همسر گيرد گرچه فرزند، عزيزست چه دختر چه پس

مرد اگر خانه به گلزار جنان برگيرد

 دل او، باز هواى سر و همسر گيرد

گرچه فرزند، عزيزست چه دختر چه پسر

بيشتر مهر پدر جانب دختر گيرد

بارها گفت نبى: فاطمه چون جان منست

 كه گمان داشت كسى جان پيمبر گيرد؟!

بارها گفت كه آزار وى، آزار منست

 كاش مى بود كه گفتار خود از سر گيرد

كاش مى بود در آن كوچه، نَبى تا كه مگر

 راه بر قاتل دختر، پىِ كيفر گيرد

كاش مى بود كه از خادمه دختر خويش

خبرى از سبب سوختن در گيرد

كاش مى بود پيمبر كه ز اَسما پرسد

كه: چرا دختر من روى ز همسر گيرد؟!

كاش مى بود كه آن شب، جسد فاطمه را

گاه بر دوشْ على، گاه پيمبر گيرد

كاش مى بود كه اطفال يتيم او را

 بدهد تسليت و بوسد و در بر گيرد

كاش مى بود در آن نيمه شبها، كه حسين

 خيزد از خواب و بهانه پىِ مادر گيرد

چه غم از وحشت فرداست؟ كه «آواره» او

 دامن فاطمه را در صف محشر گيرد

 (تعجبى همدانى «آواره»)
تعداد بازديد : 185
پنجشنبه 25 اسفند 1390 ساعت: 9:40
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف