تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
حضرت عباس(ع)-مناجات
اسیر لحظه ی وصلم دگر ندارم تاب
مرا به حق دو دست بریده ات دریاب
كنار آب و لب تشنه و گلویی خشك
وفا هم از تو وفا دید یا اخا الارباب
گره زدم نَفَسم را به نخل های بلند
من و هوای حرم، كربلا، دلی بی تاب
برای حنجر اصغر به گریه می خوانم
به طفل خون خدا جرعه ای ندادند آب
رسید مَقطَع شعرم دوباره می گویم
«اسیر» لحظه ی وصلم دگر ندارم تاب
تعداد بازديد : 228
پنجشنبه 18 اسفند 1390 ساعت: 14:52
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب