|
حضرت زهرا(س)-شهادت
رباعیات فاطمی
گفتم: پاکی، گفت که : تنها زهرا
گفتم مادر، گفت که: زهرا زهرا
لا حول و لا قوّتَ الا باالعشق
لا عشقَ و لا عصمتَ الا زهرا
در، در، در، در، شروع تلخیها در
دردا دردا چه کرد با زهرا در
در سرخ شد از شرم، عقب آمد و سوخت
از درد مگر چه گفت مادر، با در ؟
دیوانهی عطر یاس خوشبوی توام
در حاشیه مدینه آهوی توام
من کشتی توفان زدهای سرگردان
پهلو زده در خلیج پهلوی توام
آیینهی حیرت کواکب شدهای
بر صبر هزار ماه غالب شدهای
دامان تنزل الملائک بودی
آیات تنزل المصائب شدهای
دیگر خبر از صدای دستاسی نیست
در باغچهی حیاط ما یاسی نیست
سیلی، ... آنهم به روی زهرای حسین
افسوس که در مدینه عباسی نیست
شیون میکرد آسمان از بس ما ...
حتی بابا نداشت طاقت، پس ما ...
بگذار کمی بیشتر اینجا باشد
آهسته بریز آب روان را اَسماء
حس کرد حسن کنار آن بستر مُرد
انگار حسین از غم مادر مرد
زینب به دو چشم بستهات زل زده بود
صد بار کنار پیکرت حیدر مرد
بی آبی آرام تو دریا چه کنم؟
با اشک یتیمان تو زهرا چه کنم؟
یا ایتها النفسِ علی، بی تو بگو
یا راضیهً مرضیهً، تنها چه کنم؟
تعداد بازديد : 129
پنجشنبه 18 اسفند 1390 ساعت: 9:59
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)