حضرت زهرا س

متن شعر خوانده شده در هیات رزمندگان غرب تهران ، توسط حاج سعید حدادیان ( در روز جمعه 24 اردیبهشت‌)

ستمگران همه از خشم شعله ور بودند

به خون چلچله از تیغ تشنه تر بودند

همان جماعت پاییز دل که تا دیروز

ملازمان رکاب پیامبر بودند

همان گروه که با دعوی مسلمانی

اسیر پنجه تزویر و زور و زر بودند

همان گروه که از فیض صحبت معصوم

به زغم خود همه اصحاب معتبر بودند

اگر نبود طلوع ستاره اسلام

هنوز در طلب کفر ره سپر بودند

اگر نبود فروغ هدایت نبوی

هنوز دشمن خون ریز یکدگر بودند

بهار وحی که چشم از جهان فرو می بست

معاشران گل از غصه خون چگر بودند

هنوز روی زمین بود چلچراغ امید

که این گروه در اندیشه دگر بودند

در سقیفه گشودند و چشم دل بستند

تمام مدعیانی که فتنه گر بودند

چه زود خاطره های غدیر رفت از یاد

چه زود در پی ایجاد شور و شر بودند

برای بستن دست برادر خورشید

سپیده دم در دروازه سحر بودند

خدا گواست که در کوچه بنی هاشم

ز قدر و حرمت آن خانه با خبر بودند

ولی دریغ که آن دست های نامحرم

برای چیدن گل همدم تبر بودند

بدا به حال کسانی که روز غارت گل

سکوت کرده و تنها نظاره گر بودند

کسی نگفت که نوغنچه های یاس کبود

درخت طیبه وحی را ثمر بودند

کسی نگفت که این آیه های نورانی

برای عزت اسلام بال و پر بودند

مدافعان حریم ولایت علوی

به جرم عاطفه در معرض خطر بودند

به جز حمایت از باغبان چه میکردند

سه چهار غنچه و یک گل که پشت در بودند