شمعی شدم که بی تو به سوسو درآمده ست سوسو کنان دوباره از این سو درآمده ست چشمم ز گنبد تو خود ماه آمده

شمعی شدم که بی تو به سوسو درآمده ست سوسو کنان دوباره از این سو درآمده ست چشمم ز گنبد تو خود ماه آمده

شمعی شدم که بی تو به سوسو درآمده ست سوسو کنان دوباره از این سو درآمده ست چشمم ز گنبد تو خود ماه آمده

شمعی شدم که بی تو به سوسو درآمده ست سوسو کنان دوباره از این سو درآمده ست چشمم ز گنبد تو خود ماه آمده

شمعی شدم که بی تو به سوسو درآمده ست سوسو کنان دوباره از این سو درآمده ست چشمم ز گنبد تو خود ماه آمده
شمعی شدم که بی تو به سوسو درآمده ست سوسو کنان دوباره از این سو درآمده ست چشمم ز گنبد تو خود ماه آمده
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شمعی شدم که بی تو به سوسو درآمده ست سوسو کنان دوباره از این سو درآمده ست چشمم ز گنبد تو خود ماه آمده

شمعی شدم که بی تو به سوسو درآمده ست
سوسو کنان دوباره از این سو درآمده ست

چشمم ز گنبد تو خود ماه آمده
ابرو به صحن رفته و چاقو درآمده ست

اصلا برای اینکه شود خاک پای تو
بالای چشم های من ابرو درآمده ست

هرشب گر از حوالی گنبد گذشته است
حق می دهم که ماه به زانو درآمده ست

زانو زده ضریح و برای نوازشم
ازکتف مرقد تو دو بازو درآمده ست

ازگوش پا گذاشته در سینه یا رضا
ازبین لب به عشق تو یاهو درآمده ست

درصحن جامع آمده گرگی به شکل من
از صحن انقلاب تو آهو درآمده ست

مهدی رحیمی زمستان


تعداد بازديد : 313
پنجشنبه 04 شهریور 1395 ساعت: 9:59
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف