ای آنکه گشودی به رویم باز دری را خرج منِ آلوده نمودی نظری را شرمنده تر از نوبت قبل آمدم ای وای دیدی ز

ای آنکه گشودی به رویم باز دری را خرج منِ آلوده نمودی نظری را شرمنده تر از نوبت قبل آمدم ای وای دیدی ز

ای آنکه گشودی به رویم باز دری را خرج منِ آلوده نمودی نظری را شرمنده تر از نوبت قبل آمدم ای وای دیدی ز

ای آنکه گشودی به رویم باز دری را خرج منِ آلوده نمودی نظری را شرمنده تر از نوبت قبل آمدم ای وای دیدی ز

ای آنکه گشودی به رویم باز دری را خرج منِ آلوده نمودی نظری را شرمنده تر از نوبت قبل آمدم ای وای دیدی ز
ای آنکه گشودی به رویم باز دری را خرج منِ آلوده نمودی نظری را شرمنده تر از نوبت قبل آمدم ای وای دیدی ز
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ای آنکه گشودی به رویم باز دری را خرج منِ آلوده نمودی نظری را شرمنده تر از نوبت قبل آمدم ای وای دیدی ز

ای آنکه گشودی به رویم باز دری را
خرج منِ آلوده نمودی نظری را

شرمنده تر از نوبت قبل آمدم ای وای
دیدی ز من آیا تو گرفتارتری را

من نوسفرم، راه دراز است، غریبم
کو خضرِ رهی راه بَرَد نو سفری را

قانع نشده دل که گنهکارترینم
غفلت زده از دست دَهَم هر سحری را

از خجلت جرم و گنه آتش نگرفتم
تا اینکه گرفتند ز من چشم تری را

ستاری تو گرچه شده شامل حالم
من ترک نکردم صفت پرده دری را

گفتند شهادت هنر مرد الهی است
باید به کجا برد غم بی هنری را

در راه پُر از فتنه ی این آخر دوران
با نام علی دفع کنم هر خطری را

ایوان نجف آرزوی هر شب شیعه است
از ما مَسِتان فیض دیار پدری را

ما چشم به راهیم که با فاطمه آید
همراه برد نوسفرِ محتضری را

شاعر؟؟؟


تعداد بازديد : 75
چهارشنبه 26 خرداد 1395 ساعت: 11:11
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف