خورشید تیره با رخ او زرد می شود یک کوه نار پیش رخش سرد می شود رنگ تمام جنگ جمل دیده های دشت با گفتن ان

خورشید تیره با رخ او زرد می شود یک کوه نار پیش رخش سرد می شود رنگ تمام جنگ جمل دیده های دشت با گفتن ان

خورشید تیره با رخ او زرد می شود یک کوه نار پیش رخش سرد می شود رنگ تمام جنگ جمل دیده های دشت با گفتن ان

خورشید تیره با رخ او زرد می شود یک کوه نار پیش رخش سرد می شود رنگ تمام جنگ جمل دیده های دشت با گفتن ان

خورشید تیره با رخ او زرد می شود یک کوه نار پیش رخش سرد می شود رنگ تمام جنگ جمل دیده های دشت با گفتن ان
خورشید تیره با رخ او زرد می شود یک کوه نار پیش رخش سرد می شود رنگ تمام جنگ جمل دیده های دشت با گفتن ان
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
خورشید تیره با رخ او زرد می شود یک کوه نار پیش رخش سرد می شود رنگ تمام جنگ جمل دیده های دشت با گفتن ان

خورشید تیره با رخ او زرد می شود
یک کوه نار پیش رخش سرد می شود

رنگ تمام جنگ جمل دیده های دشت
با گفتن انا بن حسن زرد می شود

پیروز رزم بی شک و تردید قاسم است
وقتی که دشت ماریه پر گرد می شود

تا تیغ را بروی سرش برد عمه گفت:
دارد گل برادر من مرد می شود

در این میان بگوش صدای عمو رسید
ذکر حسین فاطمه برگرد می شود

ناگه در این حماسه ی زیبا و پر خروش
فریاد های فاطمتا می رسد بگوش

سنگ عدو به گوشه ی ابرو گرفت و بعد…
یک نیزه جا به داخل پهلو گرفت و بعد…

باران تیر ها به تن او شدید شد
از تیر لاله های تنش بو گرفت و بعد…

مثل ضریح،جسم مشبَّک مشبَّک است
با سم اسب پیکر او خو گرفت و بعد…

همچون پرنده های شکاری به او رسید
ارباب عشق دست به زانو گرفت و بعد…

قاسم بروی دامن سلطان کربلا
از هرچه جز عموی خودش رو گرفت و بعد…

در لحظه ای به پیش عمو بود و هیچکس
او روی دامن پدر افتاد از نفس

علی مشهوری”مهزیار”


تعداد بازديد : 139
چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت: 10:24
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف