اشعار شب سوم محرم – احمد علوی دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من می ترسم از هم بپاشد، این پیکر کوچ

اشعار شب سوم محرم – احمد علوی دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من می ترسم از هم بپاشد، این پیکر کوچ

اشعار شب سوم محرم – احمد علوی دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من می ترسم از هم بپاشد، این پیکر کوچ

اشعار شب سوم محرم – احمد علوی دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من می ترسم از هم بپاشد، این پیکر کوچ

اشعار شب سوم محرم – احمد علوی دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من می ترسم از هم بپاشد، این پیکر کوچ
اشعار شب سوم محرم – احمد علوی دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من می ترسم از هم بپاشد، این پیکر کوچ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شب سوم محرم – احمد علوی دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من می ترسم از هم بپاشد، این پیکر کوچ

اشعار شب سوم محرم – احمد علوی

 

دیگر شکستن ندارد، بال و پر کوچک من

می ترسم از هم بپاشد، این پیکر کوچک من

 

آه ای سر روی زانو! ای ماه آشفته گیسو!

دیشب خودت روضه خواندی، بر منبر کوچک من

 

این درد درمان ندارد، میدانم امکان ندارد

زخم سرت را ببندی، با معجر کوچک من

 

غارتگران دل نکندند، از گوش و از گوشواره

انگشت و انگشتر تو، انگشتر کوچک من

 

آتش به جان جهان زد، دستی که با خیزران زد

یا برلب خونی تو، یا بر سر کوچک من

 

بابا برایم دعا کن، شام مرا کربلا کن

یک بار دیگر صدا کن: ای دختر کوچک من!

 

احمد علوی


تعداد بازديد : 59
شنبه 25 مهر 1394 ساعت: 10:03
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف