عمري گذشت و کوچه کوچه دربدر بودم آواره‌اي از بادها آواره‌تر بودم يک عمر مثل يک غريبه زندگي ک

عمري گذشت و کوچه کوچه دربدر بودم آواره‌اي از بادها آواره‌تر بودم يک عمر مثل يک غريبه زندگي ک

عمري گذشت و کوچه کوچه دربدر بودم آواره‌اي از بادها آواره‌تر بودم يک عمر مثل يک غريبه زندگي ک

عمري گذشت و کوچه کوچه دربدر بودم آواره‌اي از بادها آواره‌تر بودم يک عمر مثل يک غريبه زندگي ک

عمري گذشت و کوچه کوچه دربدر بودم آواره‌اي از بادها آواره‌تر بودم يک عمر مثل يک غريبه زندگي ک
عمري گذشت و کوچه کوچه دربدر بودم آواره‌اي از بادها آواره‌تر بودم يک عمر مثل يک غريبه زندگي ک
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
عمري گذشت و کوچه کوچه دربدر بودم آواره‌اي از بادها آواره‌تر بودم يک عمر مثل يک غريبه زندگي ک

 

عمري گذشت و کوچه کوچه دربدر بودم

آواره‌اي از بادها آواره‌تر بودم

 

يک عمر مثل يک غريبه زندگي کردم

از بس‌که از حال دل خود بي‌خبر بودم

 

هر شب من و دلواپسي، هر شب من و حسرت

تا صبح در تنهايي خود غوطه‌ور بودم

 

دل بستم اين دلبستگي بيچاره‌ام کرده

اي کاش در دنيا فقط يک رهگذر بودم

 

از دست دنيا اين همه بازي نمي‌خوردم

آري! اگر در فکر دنياي دگر بودم

 

ناگاه وقت رفتن است و آه دلتنگم

اي کاش گاهي هم به ياد اين سفر بودم

 

چشم انتظاري ماند و من، تا آخر اين راه

يک عمر از حال عزيزم بي‌خبر بودم...

 

یوسف رحیمی

 


تعداد بازديد : 71
دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت: 10:18
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف