اشعار فاطمیه می‎شود پرواز معضل با پری که سوخته شاخه را مایوس سازد نوبری که سوخته چند بار از صب

اشعار فاطمیه می‎شود پرواز معضل با پری که سوخته شاخه را مایوس سازد نوبری که سوخته چند بار از صب

اشعار فاطمیه می‎شود پرواز معضل با پری که سوخته شاخه را مایوس سازد نوبری که سوخته چند بار از صب

اشعار فاطمیه می‎شود پرواز معضل با پری که سوخته شاخه را مایوس سازد نوبری که سوخته چند بار از صب

اشعار فاطمیه می‎شود پرواز معضل با پری که سوخته شاخه را مایوس سازد نوبری که سوخته چند بار از صب
اشعار فاطمیه می‎شود پرواز معضل با پری که سوخته شاخه را مایوس سازد نوبری که سوخته چند بار از صب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار فاطمیه می‎شود پرواز معضل با پری که سوخته شاخه را مایوس سازد نوبری که سوخته چند بار از صب

اشعار فاطمیه

 

می‎شود پرواز معضل با پری که سوخته

شاخه را مایوس سازد نوبری که سوخته

 

چند بار از صبح تا حالا زمین افتاده‎ام

هی سیاهی می‎رود چشم تری که سوخته

 

تو سپر دادی که من باشم سپاهت، حیف که

حال ، بی کس مانده‎ای با لشکری که سوخته

 

قاتل جانم شده پهلو به پهلو کردنم

وقت چرخیدن به روی پیکری که سوخته

 

کافی است این روسری را یک کمی محکم کنم

صد برابر میشود دردِ سری که سوخته

 

گیسوان دخترانه سخت مشکل می‎کند

شانه کردن را برای مادری که سوخته

 

چهل نفر به یک نفر ای کاش در آن کشمکش

در نمی‎چرخید روی محوری که سوخته

 

آرزوی محسنم را با خودم بردم، علی

با تقلا کردنم زیر دری که سوخته

 

می‎شود جایِ نمازِ مستجابِ دخترم

بعد رفتن هم، این معجری که سوخته

 

اجرا شده توسط حاج منصور در 13 اسفند 93

برگرفته از سایت دوستداران حاج منصور ارضی


تعداد بازديد : 151
سه شنبه 19 اسفند 1393 ساعت: 11:48
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف