مادر... پیش ماها همیشه میخندی توی خلوت همیشه گریونی مثل موهای من شدی مادر این روزا بدجوری پریشونی

مادر... پیش ماها همیشه میخندی توی خلوت همیشه گریونی مثل موهای من شدی مادر این روزا بدجوری پریشونی

مادر... پیش ماها همیشه میخندی توی خلوت همیشه گریونی مثل موهای من شدی مادر این روزا بدجوری پریشونی

مادر... پیش ماها همیشه میخندی توی خلوت همیشه گریونی مثل موهای من شدی مادر این روزا بدجوری پریشونی

مادر... پیش ماها همیشه میخندی توی خلوت همیشه گریونی مثل موهای من شدی مادر این روزا بدجوری پریشونی
مادر... پیش ماها همیشه میخندی توی خلوت همیشه گریونی مثل موهای من شدی مادر این روزا بدجوری پریشونی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مادر... پیش ماها همیشه میخندی توی خلوت همیشه گریونی مثل موهای من شدی مادر این روزا بدجوری پریشونی

مادر...

پیش ماها همیشه میخندی

توی خلوت همیشه  گریونی

مثل موهای من شدی مادر

این روزا بدجوری پریشونی

 

کمکت میکنم رو پا وایسی

دو قدم راه نرفته میشینی

تو تموم وسایل و دیگه

حسشون میکنی، نمی بینی

 

زیر چشمت  یه سایه افتاده

سایه ای که شبیه یک دسته

به خودم هی امید میدم که

دست تو خوب میشه. نشکسته

 

یاد محسن میاد روی گونت

روی سینه که دست میذاری

واسه ی خواهش نرو مادر

هی  دلیل  کبود  میاری

 

من دعا میکنم بمون اما

با دعای تو بی اثر میشه

بستری که پر از گل زخمه

این شبا رو به قبله تر میشه

 

چشماتو بستی و داری میری

بین ما یک نفس فقط راهه

رسم دنیا همیشه این بوده

عمرگلها همیشه کوتاهه


تعداد بازديد : 145
سه شنبه 16 دی 1393 ساعت: 10:01
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط مجید آقاجانی در تاریخ 1394/05/08 و 16:37 دقیقه ارسال شده است

مجید آقاجانی

شاعر مجید آقاجانی


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف