تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
حضرت رقیه(س)-شهادت
پس از تو کار من و دل فغان و شیون شد
هرآنچه غُصه جهان داشت قسمت من شد
خوش آمدی گل صدبرگ گلشن زهرا
زیُمن آمدن تو خرابه گلشن شد
نفس شمرده زدم تا رسد شب وصلت
اگرچه سخت برایم نفس کشیدن شد
به چهـرۀ گُل تو گـر نشسته شبنم اشک
به شوق دیدن تو چهره ام مزّین شد
مرنج گر نشدم با خبر ز آمدنت
"چراغ دیده نمی داشت دیر روشن شد" *
پس از تو دوست ندیدم به هرکجا رفتم
زمانه با من ماتم رسیده دشمن شد
نگاه غرقه به خونت به چشم خونینم
نوید می دهد اکنون که گاه رفتن شد
رسیده عطر شهادت به من، که هاتف غیب
خبر رسانده مرا وقت جان سپُردن شد
ز شرح درد دل جـانگداز اهل البیت
همیشه کار"وفائی" فغان و شیون شد
*نظیری نیشابوری
سید هاشم وفایی
تعداد بازديد : 113
جمعه 07 آذر 1393 ساعت: 12:41
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(5)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط لببل در تاریخ 1393/09/07 و 13:29 دقیقه ارسال شده است | |||
شما بگید :
پای پر خار ، دویدن دارد ؟ گیسوی سوخته ی بچه ، کشیدن دارد ؟ چادرِ کهنه ی پر وصله ، دریدن دارد ؟ حرفِ زشت از دهنِ شمر ، شنیدن دارد ؟ نانِ خشکِ کفِ بازار، جویدن دارد ؟ پیش چشمانِ رباب ، آب چشیدن دارد ؟ لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم |
برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید