خوب شد امدی و فهمیدم سرِ در خون خضاب یعنی چه خیزران را که خوب حس کردم اه بابا شراب یعنی چه؟ خواهرم بعد مجلس ان روز گوشه ای بهت کرده می لرزد

خوب شد امدی و فهمیدم سرِ در خون خضاب یعنی چه خیزران را که خوب حس کردم اه بابا شراب یعنی چه؟ خواهرم بعد مجلس ان روز گوشه ای بهت کرده می لرزد

خوب شد امدی و فهمیدم سرِ در خون خضاب یعنی چه خیزران را که خوب حس کردم اه بابا شراب یعنی چه؟ خواهرم بعد مجلس ان روز گوشه ای بهت کرده می لرزد

خوب شد امدی و فهمیدم سرِ در خون خضاب یعنی چه خیزران را که خوب حس کردم اه بابا شراب یعنی چه؟ خواهرم بعد مجلس ان روز گوشه ای بهت کرده می لرزد

خوب شد امدی و فهمیدم سرِ در خون خضاب یعنی چه خیزران را که خوب حس کردم اه بابا شراب یعنی چه؟ خواهرم بعد مجلس ان روز گوشه ای بهت کرده می لرزد
خوب شد امدی و فهمیدم سرِ در خون خضاب یعنی چه خیزران را که خوب حس کردم اه بابا شراب یعنی چه؟ خواهرم بعد مجلس ان روز گوشه ای بهت کرده می لرزد
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
خوب شد امدی و فهمیدم سرِ در خون خضاب یعنی چه خیزران را که خوب حس کردم اه بابا شراب یعنی چه؟ خواهرم بعد مجلس ان روز گوشه ای بهت کرده می لرزد

خوب شد امدی و فهمیدم

سرِ در خون خضاب یعنی چه

خیزران را که خوب حس کردم

اه بابا شراب یعنی چه؟

 

خواهرم بعد مجلس ان روز

گوشه ای بهت کرده می لرزد

من نفهمیده ام چرا اینقدر

او از اسم کنیز می ترسد

 

قاریِ نیزه ها ،مسافر من

زیر چشمت ردِ کبودی چیست؟

راستی ای سلاله ی حیدر

قصه ی خیبر و یهودی چیست؟

 

یادگاریِ ان شبِ صحرا

استخوان درد و این کبودی هاست

ولی این زخم تاول دستم

اثر کوچه ی یهودی هاست

 

حرکت دست هام علتش این است

تار گردیده چشم کم سویم

گیسوی من که خوب یادت هست

نیست حالا ولی نمی گویم...

 

ازدحام و شلوغیِ بازار

ملآ عام و رقص و خوشحالی

دور تا دورم از غریبه پر

حیف جای عمویمان خالی

 

پرِ خاکستر است رگ هایت

جای سر که تنور روشن نیست

طاقت من زیاد گشته بگو

قصه ی ذبح از قفایت چیست؟

شاعر: حسن كردي

 


تعداد بازديد : 153
چهارشنبه 30 مهر 1393 ساعت: 16:10
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف