احساس می کنم که نباشی بهار نیست شعری میان دفتر این روزگار نیست معطوف می شود به شما حس واژه ها آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟ من با سروده ها

احساس می کنم که نباشی بهار نیست شعری میان دفتر این روزگار نیست معطوف می شود به شما حس واژه ها آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟ من با سروده ها

احساس می کنم که نباشی بهار نیست شعری میان دفتر این روزگار نیست معطوف می شود به شما حس واژه ها آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟ من با سروده ها

احساس می کنم که نباشی بهار نیست شعری میان دفتر این روزگار نیست معطوف می شود به شما حس واژه ها آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟ من با سروده ها

احساس می کنم که نباشی بهار نیست شعری میان دفتر این روزگار نیست معطوف می شود به شما حس واژه ها آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟ من با سروده ها
احساس می کنم که نباشی بهار نیست شعری میان دفتر این روزگار نیست معطوف می شود به شما حس واژه ها آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟ من با سروده ها
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
احساس می کنم که نباشی بهار نیست شعری میان دفتر این روزگار نیست معطوف می شود به شما حس واژه ها آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟ من با سروده ها

 شوریده نوشته ام وَ بی تفصیل ست
آهنگِ نوشته ای که بی ترتیل ست
آقا تو ببخش با صراحت گفتم:
این لهجه شبیهِ لهجه ی هابیل ست
باید وسطِ هفته بیایی آقا
دیری ست که جمعه های ما تعطیل ست
خوابیم وَ یا مصلحتی خواب آلود
کو؟ سیصد و سیزده نفر در ایل ست؟
در قرنِ یخی، قرنِ چَت و اینترنت
نسلی که به جا مانده، از آن قابیل ست
اصلا وسط هفته بیا، تک نفره
چشمِ من و ما فقط به این تعجیل ست

شاعر : اکرم بهرامچی


تعداد بازديد : 81
سه شنبه 29 بهمن 1392 ساعت: 10:46
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف