تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
حضرت رقیه(س)- شهادت
دیگر نشانی نمانده، ازگیسوان بلندم
با اینکه مویی ندارم، بر چادرم پایبندم
بردند ما را اسیری، از راه های کویری
روحم کنار تنت ماند، از کربلا دل نکندم
دستم همیشه دخیلِ، دیوار یا دستِ عمه
در خردسالی پدرجان، حس می کنم سالمندم!
نه مرهمی نه دوایی، زخم عمیق سرت را
با معجر پاره ی خود، ای کاش می شد ببندم
در پاسخ خندۀ تو، اشک است تنها جوابم
خیلی خجالت کشم چون، دندان ندارم بخندم
تعداد بازديد : 193
چهارشنبه 07 دی 1390 ساعت: 17:34
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب