امام سجاد(ع)-شهادت منكه عمری در تب و تاب مرارت سوختم چون شب شام غریبان در حرارت سوختم بعد بابای غریب و بی كس و مظلوم خود مثل عمه زیر زنجیر اس

امام سجاد(ع)-شهادت منكه عمری در تب و تاب مرارت سوختم چون شب شام غریبان در حرارت سوختم بعد بابای غریب و بی كس و مظلوم خود مثل عمه زیر زنجیر اس

امام سجاد(ع)-شهادت منكه عمری در تب و تاب مرارت سوختم چون شب شام غریبان در حرارت سوختم بعد بابای غریب و بی كس و مظلوم خود مثل عمه زیر زنجیر اس

امام سجاد(ع)-شهادت منكه عمری در تب و تاب مرارت سوختم چون شب شام غریبان در حرارت سوختم بعد بابای غریب و بی كس و مظلوم خود مثل عمه زیر زنجیر اس

امام سجاد(ع)-شهادت منكه عمری در تب و تاب مرارت سوختم چون شب شام غریبان در حرارت سوختم بعد بابای غریب و بی كس و مظلوم خود مثل عمه زیر زنجیر اس
امام سجاد(ع)-شهادت منكه عمری در تب و تاب مرارت سوختم چون شب شام غریبان در حرارت سوختم بعد بابای غریب و بی كس و مظلوم خود مثل عمه زیر زنجیر اس
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام سجاد(ع)-شهادت منكه عمری در تب و تاب مرارت سوختم چون شب شام غریبان در حرارت سوختم بعد بابای غریب و بی كس و مظلوم خود مثل عمه زیر زنجیر اس

امام سجاد(ع)-شهادت

 

منكه عمری در تب و تاب مرارت سوختم

چون شب شام غریبان در حرارت سوختم

بعد بابای غریب و بی كس و مظلوم خود

مثل عمه زیر زنجیر اسارت سوختم

از حرم تا قتلگه با كعب نی كردم عبور

اولین زائر منم كز این زیارت سوختم

سوختم بابا چو بر نعشت نگاهی دوختم

بر شكاف زخم های بی شمارت سوختم

نعش بی سر را كه دیدم ناگهان خوردم زمین

بر تن بی سر و جسم بی مزارت سوختم

از همان روزی كه می كردی سفارش عمّه را

تا كنون بر خواهر شب زنده دارت سوختم

نعش ها دیدم به صحرا رأس ها دیدم به نی

هم به هفتاد دو  و هجده بهارت سوختم

گاه دیدم غارت خلخال و گاهی گوشوار

گاه بهر دختر بی گوشوارت سوختم

گاه معجر گاه سر دیدم به روی نیزه ها

گاه ای دل بر نگاه سوگوارت سوختم

دشمن آندم كه ز ما ارثِ امامت را رُبود

در تب بیماری و داغ جسارت سوختم

هیچ كس جز با تمسخر رو به رو با ما نشد

بارها در راه از دردِ حقارت سوختم

سِیلِ سیلی در اسیری سهم اهل البیت شد

بارها از دست های با مهارت سوختم

حربۀ كوفی هجوم و قتل و غارت بود و بس

از هجوم چشم ها هنگام غارت سوختم

مجلس ابن زیاد و مجلس شومِ یزید

كرد بر ناموس حق دشمن اشارت سوختم

خویش را پیروز می دانست و ما را در شكست

پیش بیگانه ز كذب این بشارت سوختم

عمه ام را خارجی خواندند و خود را اهل دین

در میان دشمنان در آن امارت سوختم

تا دم مرگم برایت گریه كردم صبح و شام

نهضتی كردم به پا حالا كنارت سوختم

***

 محمود ژولیده


تعداد بازديد : 195
جمعه 08 آذر 1392 ساعت: 14:27
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف