هركس كه بود سهم خودش را به ضربه اي در گيرودارِ خيمه به رويم نشاند و رفت آن را كه عمه گفت يتيمي ز كوفه بود اين ساق پاي نازك من را شكاند و رفت زج

هركس كه بود سهم خودش را به ضربه اي در گيرودارِ خيمه به رويم نشاند و رفت آن را كه عمه گفت يتيمي ز كوفه بود اين ساق پاي نازك من را شكاند و رفت زج

هركس كه بود سهم خودش را به ضربه اي در گيرودارِ خيمه به رويم نشاند و رفت آن را كه عمه گفت يتيمي ز كوفه بود اين ساق پاي نازك من را شكاند و رفت زج

هركس كه بود سهم خودش را به ضربه اي در گيرودارِ خيمه به رويم نشاند و رفت آن را كه عمه گفت يتيمي ز كوفه بود اين ساق پاي نازك من را شكاند و رفت زج

هركس كه بود سهم خودش را به ضربه اي در گيرودارِ خيمه به رويم نشاند و رفت آن را كه عمه گفت يتيمي ز كوفه بود اين ساق پاي نازك من را شكاند و رفت زج
هركس كه بود سهم خودش را به ضربه اي در گيرودارِ خيمه به رويم نشاند و رفت آن را كه عمه گفت يتيمي ز كوفه بود اين ساق پاي نازك من را شكاند و رفت زج
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
هركس كه بود سهم خودش را به ضربه اي در گيرودارِ خيمه به رويم نشاند و رفت آن را كه عمه گفت يتيمي ز كوفه بود اين ساق پاي نازك من را شكاند و رفت زج

هركس كه بود سهم خودش را به ضربه اي

در گيرودارِ خيمه به رويم نشاند و رفت

آن را كه عمه گفت يتيمي ز كوفه بود

اين ساق پاي نازك من را شكاند و رفت

زجري كه با شنيدن نامش گريستم

موي مرا گرفت و كشيد و كشاند و رفت

در بين راه با لگدي روي پهلويم

جان مرا به روي لبانم رساند و رفت

يك تكسوار بغض علي را بروز داد

در پشت ناقه طفل تو را مي دواند و رفت

يك نيزه بي هوا به سرم خورد اي پدر

در پيش عمه خون دلم را چكاند و رفت

از من مپرس بر سر بازارهاي شام

شامي مرا كه دختر شاهم چه خواند و رفت!؟

موي سرم كه تا كمرم مي رسيد، حيف

پيرِزني گرفت و كشيد و كشاند و رفت


شاعر: رضا باقريان

تعداد بازديد : 103
چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت: 11:34
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط parham در تاریخ 1392/08/22 و 7:49 دقیقه ارسال شده است

parham

بسیار عالی اجرت با ارياب


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف