حضرت عبدالله بن الحسن(ع( ببین ای سلسله گیسو به گیسوی تو دل بستم اگر چه قطره ام اما به اقیانوس پیوستم محال است آن که من دست از عموی خویش بردار

حضرت عبدالله بن الحسن(ع( ببین ای سلسله گیسو به گیسوی تو دل بستم اگر چه قطره ام اما به اقیانوس پیوستم محال است آن که من دست از عموی خویش بردار

حضرت عبدالله بن الحسن(ع( ببین ای سلسله گیسو به گیسوی تو دل بستم اگر چه قطره ام اما به اقیانوس پیوستم محال است آن که من دست از عموی خویش بردار

حضرت عبدالله بن الحسن(ع( ببین ای سلسله گیسو به گیسوی تو دل بستم اگر چه قطره ام اما به اقیانوس پیوستم محال است آن که من دست از عموی خویش بردار

حضرت عبدالله بن الحسن(ع( ببین ای سلسله گیسو به گیسوی تو دل بستم اگر چه قطره ام اما به اقیانوس پیوستم محال است آن که من دست از عموی خویش بردار
حضرت عبدالله بن الحسن(ع( ببین ای سلسله گیسو به گیسوی تو دل بستم اگر چه قطره ام اما به اقیانوس پیوستم محال است آن که من دست از عموی خویش بردار
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت عبدالله بن الحسن(ع( ببین ای سلسله گیسو به گیسوی تو دل بستم اگر چه قطره ام اما به اقیانوس پیوستم محال است آن که من دست از عموی خویش بردار

حضرت عبدالله بن الحسن(ع(

 

ببین ای سلسله گیسو به گیسوی تو دل بستم

اگر چه قطره ام اما به اقیانوس پیوستم

محال است آن که من دست از عموی خویش بردارم

تو در دامان خاک و من به دامان تو پیوستم

سراپا بوی بابا می دهی قربان بوی تو

گل زهرای اطهر من ز عطر و بوی تو مستم

عصا شد دست بابایم برای مادرت زهرا

منم فرزند آن بابایم و کردم سپر دستم

مکن با آستین پنهان ز چشمم تیر دشمن را

خیالت جمع من با تیر باران آشنا هستم

 


تعداد بازديد : 85
چهارشنبه 08 آبان 1392 ساعت: 9:24
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف