شعر حضرت رقیه پهلوی مادر خبر داری پس از تو ای پدر من گریه کردم چه شب هایی به یادت تا سحر من گریه کردم به زیر تازیانه در میان آتش و دود میان آن

شعر حضرت رقیه پهلوی مادر خبر داری پس از تو ای پدر من گریه کردم چه شب هایی به یادت تا سحر من گریه کردم به زیر تازیانه در میان آتش و دود میان آن

شعر حضرت رقیه پهلوی مادر خبر داری پس از تو ای پدر من گریه کردم چه شب هایی به یادت تا سحر من گریه کردم به زیر تازیانه در میان آتش و دود میان آن

شعر حضرت رقیه پهلوی مادر خبر داری پس از تو ای پدر من گریه کردم چه شب هایی به یادت تا سحر من گریه کردم به زیر تازیانه در میان آتش و دود میان آن

شعر حضرت رقیه پهلوی مادر خبر داری پس از تو ای پدر من گریه کردم چه شب هایی به یادت تا سحر من گریه کردم به زیر تازیانه در میان آتش و دود میان آن
شعر حضرت رقیه پهلوی مادر خبر داری پس از تو ای پدر من گریه کردم چه شب هایی به یادت تا سحر من گریه کردم به زیر تازیانه در میان آتش و دود میان آن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شعر حضرت رقیه پهلوی مادر خبر داری پس از تو ای پدر من گریه کردم چه شب هایی به یادت تا سحر من گریه کردم به زیر تازیانه در میان آتش و دود میان آن

شعر حضرت رقیه

پهلوی مادر

خبر داری پس از تو ای پدر من گریه کردم
چه شب هایی به یادت تا سحر من گریه کردم

به زیر تازیانه در میان آتش و دود
میان آن همه خوف و خطر من گریه کردم

شنیدم که کسی می گفت : او بابا ندارد ...
به قدر آسمان با این خبر من گریه کردم

شبی که در بیابان گم شدم ترسیده بودم
پدر ! تنهای تنها آن قدر من گریه کردم

به عمه کم تر از آثار درد خویش گقتم
سخن کم گفتم آری بیشتر من گریه کردم

در آغوش بیابان روی ناقه در خرابه
به قدر عمر خود در این سفر من گریه کردم

پدر در بیت آخر خویش را از یاد بردم
به یاد سینه و پهلوی مادر گریه کردم *

• عدم رعایت ردیف تعمدی است

 

حسین علاءالدین


تعداد بازديد : 153
چهارشنبه 10 مهر 1392 ساعت: 23:44
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف