تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
حضرت رقیه(س)-شهادت
دوش وقت سحر از یار خبر می آمد
وندر آن ظلمت شب داشت پدر می آمد
بی خود از خویش، دگر درد فراموشش شد
داشت از اوج فلك، قرص قمر می آمد
چه مبارك سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر كه با سوز جگر می آمد
هاتف آن روز بدو مژده دیدار نمود
كه سری در پی او داشت به سر می آمد
همت عمه و انفاس پدر شد ور نه
در همان كوچه دگر حوصله سر می آمد
تعداد بازديد : 173
سه شنبه 06 دی 1390 ساعت: 17:43
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب