تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
نور حق تابید و معنای کرامت هشت شد
عشق می بالید و اوج استعارت هشت شد
هجر موسی آسمان را راهی غم کرده بود
تا که یک دم والی مهر و امامت هشت شد
سال ها بودن به خود بالید وموجش دل ربود
تا که سر انگشت حکمت درامارت هشت شد
در شب بهتان و تاریک دل عباسیان
شد رسالت این خبر یار امانت هشت شد
زیر گام نازکی لرزید اندام زمین
در نمازی که امامش در ولایت هشت شد
مهرورزی زمینی رنگ می بازد ، ببین
اوج احساسی که آهو را ضمانت هشت شد
کوی و برزن درپی یک جام هستی بخش بود
جاودان در جام دل با یک اشارت هشت شد
فهیم بخشی
تعداد بازديد : 165
سه شنبه 26 شهریور 1392 ساعت: 5:23
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(3)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط شعری از فهیم بخشی در تاریخ 1392/08/25 و 15:30 دقیقه ارسال شده است | |||
وقتی که اسماعیل رگ های گلویش را سپر کرد
دیدیم که آن تن از برای حفظ ایمان ترک سر کرد بار دگر فرزند آدم آزمونی سخت پس داد یعنی که بودن را به آهنگ نبودن جلوه گر کرد بذری که ابراهیم با دلداده اش در کوه می کاشت بعد از هزاران سال در پیمانه ای چون خُم ثمر کرد وقتی که مولای یقین دستش به اوج کبریا رفت دل با تمام قامتش لرزید و جان را شعله ور کرد تاریخ سرگرم مرور نقش اسماعیل خود بود امید راهی گشت و فرقی باگلویش هم سفر کرد خورسید با پژواک در آیینه ی زیبای هستی شب قامتان هر سفر را از تغافل برحذر کرد می خواست رسم همرهان نیمه راهش کهنه گردد یک کهکشان را رهنمای راه ابنای بشر کرد اکنون دگر این برکه اقیانوس هستی است مدّی به پا بنمود که از دامان اطلس هم گذر کرد سراینده : فهیم بخشی |
برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید